سلام به دوستان !

خوبید ؟!

راستی اول کاریه یه چیزی یادم اومد !!

این کسایی که میخونند و نظر نمیدن بدونن مثه اونایی هستن که خرما صلواتی میخورن و صلواتشو نمیفرستند !

ما که واگز (ذ ؟!)ارشون میکنیم به خدا ! :دی

خب و اما در هفته ی شلوغـــــــــــی که گذشت :


- این آقای خادمی (م زیست ) چرا اینجوری پا تخته مــــیکنه ؟!؟! :دی :پی

شنبه منو صدا زده (تازه 2 هفته است پیشرفت کرده فقط در حد چیزایی که درس داده میپرسه ! )

سوال پرسید !همشو جواب دادم تا این آخریش ! (راسی وسط پرسش برق رفت !! ) (پای تخته ... خادمی ... تاریکی !! )

سوال آخرشو که پرسید بلد نبودم !هی گفتم خدایا کجا بود این !

بعدش که 19/5 شدم و اومدم نشستم صبرم نبود تا ازش بپرسم . بعد از کلــاس :

+آقا ببخشید این سوال که پرسیدید من تو جزوم پیداش نکردم ، فکر کنم جزوم ناقصه.

+ نه ، ماله 4 فصل قبل بود    :ا


-این جناب آقای عبدلی (م م ج !!!!!!! فیزیک !!!!!! ) فرمودند میخواهند از 4 فصـــــــل اول کتاب آزمونی به عمل آورده و ما را به F بدهند !

و  وی منابع امتحان را به شرح زیر ذکر کرده اند :

1 جزوه

2مبتکران

3خوش خوان

4کــوشیار (لازم به ذکر است که بگویم این نشر چندین سال است که بسته شده و ما کتاب مربوط را از روی پاپیروس مصریان کپی میکنیم ! )

5المپیاد 


(بعدا میگن چرا سر کلاسش شب شعر راه میندازید (مراجعه شود به هفته قبل ! ) ! )


- یک نکته !

این آقای ابوالفضل ( همون که پنج سوم جرمش ریشـــه ) پسر خوبی هستند ولی  درآورده !!!

باور کنید !! منظورم "شورش رو " هست منحرفاااا :دی

شورشو در اورده !

ایشون هر هفته یه برنامه ای دارند سر صبگاه تحت عنوان

" گــــــــــــــــــناهان کبــــــیره "

!!!!

ماشاالله فن بیان هم عالی !

یعنی در این بگم که بعد از صحبتاش بیشتر به سمت گناه ترغیب میشین !!


-یه موضوع جدی :

همه آدما یه وقتایی شادن ، یه وقتایی غمگین ، یه وقتایی هم نیاز به انگیزه و آرامش دارن

شاید وایه هر کس اینا یه جور تامین بشه 

اما در مورده من : موســـیقی

این چیزیه که عاشقشم و هر روزم باش میگذره

اما تو یه موسیقی به نظر من در درجه اول ریتم آهنگ و  ملودی مهمه 

دیدید بعضی وقتا یه آهنگی یه ریتم خوبی داره ؟!

آدم خیلی خوشش میاد ( حدااقل من که میاد !)

ولی از نظره " حجت الاسلام  ابوالفضل " ! این چیزا حرام است و فلان و  فلان...

اصن به من چه !

خب دیگه تموم شد !

بریم سر مسخره بازی !!


-راستی یه روزی تو این هفته خونه همه برق رفت !

هوویجوری گفتم بدونید !!


- آها ! اولا خواهشا نظر خصوصی ندید

مرسی

دوما بعضیا پرسدن که " ررررررررررررررر " ! یعنی چی ؟!!

خب این یه اصطلاح بین دوستای من ! که روایت هم در موردش زیاده و بین علما اختلاف !!

ولی میگن که : روزی عده از بچه ها که داشتن از خیابون رد میشدن یه مونوری نزدیک بوده بشون بزنه !

این عزیزان هم که به دلیل سطح بالای فرهنگ اجتماعی نمیتونستن فحش بدن ! به موتوریه میگن : ررررررررررررر

که احتمالا واسه همخونی با ریتم صدای موتوره بوده !!

ررررررررررررررررررررررررررررر !! :دی


- این هفته خیـــــــلی بارون اومد !! خیلی هاا !

من عاشقه بارونم

یه روز که زنگ ناهار تو مدرسه که مثه این فیلما خارجیا بارون میومد !!

رفتم زیر بارون . . . و احساس طراوت کردم

احساس پاک بودن . . .

احساس . . . اااای زهرمار !

همین کارا رو کردم مه الان سرماخوردم و تو بستر بیماریم !! ااااااا !!!

رررررررررر :دی


-قراره هفته ی دیگه بچه های کلاسو ببرن اردو شیراز !

من نمیرم چون تازه سفر بودم.گفتن که تو ایام سفرم مدرسه تعطیل نست :( :(

چرا !!!!!!؟؟؟؟ :(


-راستی محمدامین در ساعت های ناهار کلاس های خصوصی رقص بریک گذاشته که با استقبال بچه ها رو به رو شده !!

پس :::

اگر به دنبال راهی برای نشاط هستید !!

اگر به دنبال گرم کردن مجالس و پارتی ها هستید !!!

و اگر از همه چی خسته شدید !!

شما  هم از شامپو صدر صحـــ .... !!!

اهم اهم ! اشتباه شد !!

شما هم به کلاس های رقص ما بیایید !! :دی


-اوه اوه !! بزار اینو بگم !!

چهارشنبه کلاس زبان با آقای زائرنجف چی شــــــد ؟!!!

از اول قاطی بود و اعصاب معصاب نداشت !

همه ی چیزای بد هم اون جلسه اتفاق افتاد !! :


×یادمون رفت شهریشو بدیم !!

×تمرینامون ناقص بود !!

×به دلیل امتحان فیزیک میخواستیم امتحانشو غقب بندازیم !!

خلاصه انقدر شاکی بود که بعد کلاس گفت : 

"از جالوی چشام دور شیــــــد !! "

نکته ::: برای تاثیر پذیری بالا جمله فوق را با صدایی بم و خشن و اعصابی خراب بخوانید ! :دی


-پنج شنبه (یعنی امروز) قرار بود بریم دریاچه نمک و کویر

ولی بعضــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیا ! 

نمیگم کی ! بعضیااا (احمد ) 

اصرار نکنید ! نمیگم ! (امیرعباس ، محمود و .... !! )

نیومدن و زدن !! خر رو میگم ! هی خرخونییییی ! بسه بابا 

و اما ما رفتیم و حال کردیم و اما شرح ماجرا !

::: سوار مینی بوس شدیم و با معلم جغرافی آقای عـــــرب و رفتیم سمت دریاچه نمک .

تقریبا یک ساعتی تو راه بودیم تا رسیدیم به یه چاله بزرگ پر از آب که به خاطر بارون درست شده بود.

اول خواستیم از کنارش بریم ، ماشین گیر کرد 

هل دادیم و خاک ها رو کنار کردیم و یه ماجرایی داشتیم ما !!

تا آخرش بعد از یه ربع از وسط آب ها رد شدیم !!

بعدشم رفتیم دریاچه نمک ! یه دست سفییییید ! خیلی ناناز بود ! :دی

2 تا خارجی هم بودند که کلی باهاشون حرف زدیم و میگفتن ایران کشور زیباییه

البته مسخره یازیم در اوردیم !!

+ Hey ! R U Oskul !!!

+what ?!!? What is the oskul !! :D


خلاصه راه افتادیم سمت تپه بزرک شنی که باید ازش بالا میرفتیم !!

خیلی باحال بووود ! مخصوصا وقتی از بالاش لیز میخوردی سمت پایین !! واااااای چقد خوب بود !!

البته حاجی کلشو قل خورد ! تو موهاشو و دهنشو و همه جاش شن بود !!

خلاصه بعدشم ناهار خوردیم و برگشتیم

با این که مریض بودم و حالم بد بود ولی خوب بود و خوش گذشت

((( قابل توجه کسایی که نیومدن !! )))


::: عکس ها !

1 یه نما از کویر !

2 دریاچه خوشگل نمک

3 خارجیا !!! (جاسوسا ، منافقا ، دزدااا !! :دی )

4شــتر !! یکی از جاذیه های فرهنگی اجتماعی سیاسی کویر !! :دی

5 تپه شنی !


خب دیگه بای

اون قضیه نظر و خرما هم فراموش نشه !! :دی :پی