My First Love

سلام

چطور مطورید ؟!!؟

قبل از این که شروع کنیم یه نکاتی رو بگم من !

معزرت از همه کسایی که نظراشون دیر تایید شد

پاک شد و.. ! واقعا نمیرسیدم !

پست این هفته کوتاهه !

چون امتحان ترم شروع شده

و تو امتحانا هم آپ نداریم

اگه خبری بود پست بعد میگم

اما تو تابستون میترکونیم ! :دی

و اما این هفتـــــــــــــــــــــــه :::


- چیه آقا ؟!

چرا با این تیتر چشاتون 10 تا شد ؟!

نخیر !

اولین عشق من ، اولین عشق شما ها هم هست

" مامان "

بزن دست خوشگلرو به افتخار همه مامانای گـــــــــــــل :ایکس

منم مثه هر سال رفتم کادو خریدم ( با داییم )

تازه امسال بابام گفت از طرف هلیا هم بخر !!

واسه هلیا سکه پارسیان

و از طرف خودم یه عطر

خیلی خوش بو هست !

( البته فعلا به مامانم ندادم !! هی خودم میزنم :دی :پی )


- اوه !

یه دو تا پرنده از لونشون تو حیاتمون افتادن پایین

دیگه جفت پاشون لب گور بود

غذام میدادیم بش نمیخوردن

بعد بابام شب اومد !

اول با ملایمت غذا داد بشون

دو بار که نخوردن

سرشو گرفت نگه داشت تو آب !!!

بیچاره ها !!

و فردا صبح که من بیدار شدم

و در مورد پرنده ها سوال کردم ......

هـــو ا لــــباقــی

:دی


- یه جایزه تپل گرفتم !

یه چیز خوری ؟!!

نمیدونم چی چی خوریه !؟! :دی

انشای نماز دوم شدم تو شهر :دی :پی


- معلم دفاعیمون داشت در مورد شکل صورت فلکی میگفت

گفت مثه ملاقه میمونه

پرسیدیم ملاقه با چه "ق" ایه ؟!

ایشون سرودند :::

کلاغه با ملاقه

زد تو سر الاقه 

...

یعنی خداییـــــ ؟!

معلم دفاعی با اون همه ریش !

مرد گنده !!!

خجالتــــــــــــ !! :دی


-آقا من هرچی این هفته بگم چرت و پرته !!

دیگه چیزی نمیگم !

اگه میبینید چرته !

شاکی نشید !!

خدایی امتحان دارم ! :-اس


TOP SONG #

نع خیر !

منم حالم از جاستین بهم میخوره !

ولی خب روز مادره !

اونم به مناسبته روز مادر خونده 

من خواننده خارجی معروف دیگه ای رو ندیدم واسه روز مادر بخونه

( از بس بی پدر و مادرن :دی !!!! )


(Turn to You (Mother’s Day Dedication




PIC #

1- عکس مرحوم جوجه !!! :دی

2- عطر که خریدم ! :دی



خب خوش باشید
و منتظر تا بعد این امتحانااا !!

Closer

سلام بر مریدان !! :دی

احولتان خفن است ؟!؟

خب بریم سر این هفتــــــــــــــــــــــ . . . ــــــــــه !!! :::


- این هفته با چند تا بچه ها رفتیم سالن !

اونجا همه بیست سال به بالا بود.

یه مرده ای بود اسمش مسعود بود .

فقط گتد میزد و لگد !!

با کلی فحش جد و آباد !!

خلاصه ادامه داد تا بازی تموم شد !

بعدش گفت : خدایی ببخشیداااا !! من قصد بدی نداشتم حلال کنید !

منم تو دلم گفتم : خدایی ، ناموساً !! روت میشه ؟!

به شخصه قاموس نامه " فحــش های مریخی ، مردمان ونــــــوسی " !!! رو 37/5 دوره کردم !

( نیمش به خاطر اینه که یه بار وسطش صدام کردن !! )   :دی !!


- یکشنه هم رفتیم دانشگاه علوم پزشکیـــــــ !

خیلی خوب بود !

از طرف بابای روزبه ( این همین روزبه اینجاس ! ) رفتیم.

ولی هماهنگ نکرده بودن !

اول رفتیم چندتا کلاس در مورد بافت ها صحبت هایی کردن !

بعد مارو بردن سر یه جنازه !

نمیخواستم زیاد عکس بگیرم از اون مرحوم !

ولی تا گفتن عکس گرفتن ممنوعه ، راغب تر شدم !! :دی

خیلیــــ با این جنازه بدبخت بد رفتار میکردند !!

خود یارو دستش تا آرنج تو ماتــحـت جنازه میکرد !! 

بعد به ما میگفت حرف نزدنید !! روحش آزرده میشه !

خلاصه با چند تا ژست مختلف عکس گرفتیم ازش !!

بعد از اینجا هم رفتیم مدرسه که ( خیر سرشون ) جشن هفته معلم بود !!


- جشن هم انقدر از قبل قابل پیش بینیـــــــــ بود که چرته ، که خود معلم ها هم نموندن !!

کل جشن این بود :::

1-قرآن خوندن /// احترام قرآن درست ولی کی 2 جزء رو میخونه اول جشن ؟! خود خداشم راضیـ نیس !!

2-سرود جمهوری خفن اسلامیـــــــ !

3-یه فیلم که کلش عکسای آیت الله مطهری /// یعنی اگه عکسای جسیکا آلبا و کیم کارداشیان هم بود کسیــــــ حال نداشت ببینه !

4- یه مسابقه بین معلم ها /// چون معلم ها خود 2 در کرده بودند ! با چندتا معاونا و مسول دینی مدسه برگزار شد ، هیجان داشت در حد لالیگا

5- مسابقه خوانندگی !!! /// هر کی اومد بود تا وسط آهنگ میخوند بعد بنزین تموم میکرد !

احمد هم !! (داشته باش اینجارو !! ) میخواست شعر چاوشی رو بخونه ( تو هوای گرم بندر ، تو بازار خرمشهر ... )

تا به بازار خرمشهر میرسید میکرفون رو میگرفت سمت حضار که بقیشو بگن ( خودش بلد نبود !! )

6- یه صندلی دااااغ با آقای دبییر زاده (مسول دینی ) /// واقعا متاثر شدم بعد از این مصاحبه !!

7- یه مصاحبه با وب کم با آقای زاهدی از مدرسه راهنمایی /// میخواستن با oovoo کار کنن !

خدایی کسایی که پشت کامپیوتر بودن تا دو هفته پیش از سی دی رام به عنوان جا لیوانی اسفاده میکردن !!

بقیشم که ما دیگه نبودیم ، ولی بزارید حدس بزنم !!

همم ممم همم !

چرت بوده !


- و اما یکشنبـــــه !

روزی که مدرسه دانش آموز محور بود ( یا حداقل قرار بود باشه ! )

زنگ اول امیرعباســـــ ( ررررر ! ) به جای دبیر فیزیک اومد

خود دبیر فیزیکم بود البته

اما نمیتونست اون شکاف موازی افق اضافه ی صورتشو (همون دهن ! ) بسته نگه داره

این امیر عباسم سر کلاس در اورد !! شورشو !! با پدر مارو !!!

خیلیـــ درس داد !

البته مام از خجالتش دراودیم !

زنگ بعد هم از صدا و سیما اومدن واسه مصاحبه

ما این ساعت هندسه داشتیم

و آقای خطیبی ( م م ج و ج ک هندسه !!!! ) اجازه ندادند که دانش اموز محور شه و خودشون درس دادند

حتی اجازه ندادند که با کلاس ما محاصبه کنند

بیخود نیس که کتاب  " فحــش های مریخی ، مردمان ونــــــوسی "  به چاپ 47 میرسه

ولی به هر حال حدی میزنم محاصبه ها چطوری بوده ! (مخصوصا با وجود این اولی های منگولمون ! )


- سلام ، میشه خودت رو معرفی منی بگی که امرزو اینجا چه خبره ؟!

+ با عرض سلام خدمت تمامی شنوندگان عزیز ، 

بسم الله الرحمان رحیم !!

من فلانی فیثال نزاد هستم . 

( یه نفرم داره پشت این یارو نیشش رو وا میکنه ! )

- خب میشه بگید امروز اینجا چه خیره ؟!

+ امروز روزیه که جای ما با معلما عوض میشه و ... آی ی ی !

( آخــه یه نفر خط کش سی سنتی رو کرد تو ... ) !!

- خب به نظرتون این کار چه فایده ای داره ؟!

+ خب به نظر من این کار باعث میشه ما بتونیم یه کم استراحت کنیم و .... هووووی ! مرتیکه !@#%×#$ !!! 


== مصاحبه فوق هنگام پخش شدن !

- سلام ، میشه خودت رو معرفی منی بگی که امرزو اینجا چه خبره ؟!

+ بسم الله الرحمان رحیم

با عرض سلام 

من فلانی فیثال نزاد هستم .

( اون یارو رو که دارشت پشت این یارو نیشش رو وا میکرد رو سیاه کردن !!! )

- خب میشه بگید امروز اینجا چه خیره ؟!

+ امروز روزیه که جای ما با معلما عوض میشه.

( دست یارو رو شطرنجی کردن !)

- خب به نظرتون این کار چه فایده ای داره ؟!

+ خب به نظر من این کار باعث میشه ما بتونیم یه به زحمات واقعی معلما پی ببریم !

( این آخریو نمیدونم چطور روش صدا گذاشتن ! ولی فکرکنم اینایی که لباس میدوزن صدام میزارن ! :دی )


- راستی کسایی که میخوان نظر بدن نگن خوب بود ، بد بود !

بگن چی خوبه چی بده !توضیح بدن لطفا !

فعلا بخش " در آینده " رو حذف میکنم !

اما "آهنگ برتر " هست ! کسی مشکل داره من یه راه دارم !

نخونه و رد شه !

نگید شده سایت دانلود ! آهنگ هایی که من میزارم خوشمله !!

و مورد دیگه که کسایی که میان اینجا !

توقع نداشته باشن از خنده ریســه برن !

جک که نمیگم ! دارم دل و روده زندگیمو میگم !

مگه زندگیــــــــ من طنر فاخره ؟!!


-قرار بود عده ای بچه از کلاس ریاضی ما رو به طور خودجوش ببرن نمایشگاه کتاب

ما هم خوشحال و خندون ( در این حد -----> D: ) بودیم که دوشنبه امتحان آز فیزیک و دینیـــــ پر !!! :دی 

که ساعت 8 روز قبل امتحان فهمیدیم نیست

و مجبور شدم بشینم کلشو بخونم !

حالا فردا معلم دینیـــــ میگه امتحان نیست !

به هر حال ما که نخوندیم ! دم کسایی که خوندن ولرم !


- "هــو و و و و و و و و و و و و و و و و و ی " !!

یه ماشینیه داشت دوشنبه زیرم میکرد !

من این دیالوگ بالا رو گفتم !!


- امتحان آز شیمیـــ داشتیم !

رفتیم تو آزمایشگاه ! این آقای بازرگانی پور ( معلمش ! ) یه لبخند زد در حد فرانکشتاین !!!

بعد رفت وسایل رو واسه امتحان بیاره !

اتمسفر آزمایشگام خیلی خفن بود !

چیزی تو مایه های "اره 5 ! "

یه کاتر خونی گوشه رو میز !!

چند تا زنجیر یه گوشه !!!

خلاصه اومد و امتحان آزمون شعله به من افتاد

من اینجوری حفظ کردم که هر کدوم رو شعله مایع شد میشه Cacl2 

منم دیدم مایع شد گفتم Cacl2

تا اومدم بیرون گفتم قضیه رو به بقیه گفتنم ، اونا گفتن :

" همه مایع میشه که ! " من ------------>  :ا


- و ما بالاخره با عده ایـــ دیگه رفتیم نمایشگاه !

10 نفر بودیم و صبح 3 شنبه ساعت 5 راه افتادیم !

خیلی خوش گذشت ! واقعا میگیم

و میشد گفت اولین باری بود که ما بدون معاون و ناظم و کلا بزرگتری میریم سفر

بعدم سوار مترو شدیم رفتیم !

چون زود رسیده بودیم.یه کم تو چمن ها چریدیـــم (!!!) تا واز شه !!! :دی

اول رفتیم غرفه کمک آموزشی !

خدا وکیلیــ دیزاین غرفه " خیلیـــ سبز " هوشمندانه و زیبا بود

خیلی هم شلوغ بود !

مجید هم که از آون مف خورا بود هر غرفه ای میرفت نمام کاغذ های تبلیغاتیشو ور میداشت !

بعدم به مسئول غرفه میگفت : " خستــــه نباشید "

یعنی این از صدتا فحش بدتر بود !

خلاصه شبستان هم رفتیم

و به نشر " شاسوسا " هم سر زدیم !

یه نشر هس که ناشرش خانم عسگرنژاد بام آشناس

( میدونم اسمش خنده داره ! من اول " شــاشــو هـــا میخوندم !! :دی )

و ناهار هم اونجا ساندویچ خریدیم !

خلاصه خیلی خوش گذشت 

دوستان عزیزم میتونن عکسا رو تو فی.سبو.ک من ببینن 

( اینجوری نوشتم زبون عبدلی لال فیلتر نشه ! )


-فرداشم نرفتم مدرسه

جون واقعا خسته بودم

کار نداریم که بعضیا شایعه کردن داره واسه امتحان شیمی میخونه

ولی " به خدا " خواب بودم

" زندگی فاصله بین مای بیبی تا ایزی لایفه ! "

اینم فلسفه من واسه ادامه حیات !! :دی


TOP SONG #


واما آهنگ این هفته

آهنگ جدید همین الان اومده

از Carly Rae Jepsen که ریتم خیلی زیبایی داره

آهنگ قبلیش Call me maybe هم واقعا ریتم عالی ای داشت

اینم آهنگ جدیدیش و تقریبا دومین آنگ رسمیش !

Curiosity

خوشحال میشم نظرتون هم بدونم !


Pics Of Week #


1- اینجا دارن واسمون توضیم میدن ( حداقل من اینجور فکر میکنم ! )

2- عکس آن مرحوم !

 (  ین عکس برای کودکان ، سال خوردگان ، دل خستگان و در راه ماندگان توصیه نمیشود !! :دی )

3-من در حال خواندن فاتحه برای همان مرحوم ! خخخخخخخ !!

4- این خانمه هم داره یه چیزای میگه !

5- نمایشگاه بین الکهکشانی کتاب !

خب سالم و سرحال و خندون باشید !!

تا هفته بعد ! :)

Somebody That I Used To Know

سلام !

در چه وضعیتی هستید ؟!

این :) !؟

یا این :( ؟!

به هر حال امیدوارم همیشه شاد و سرحال باشـــــــید ;)

و اما این هفته !! این دفعه "هفته " رو نکشیدم !! :دی   


- همین اول هفته یه سوتی دادم !!

آبجیم داشت تو کوچه 2چرخه سواری میکرد.میخواستم بگم بیاد تو.

صداش کردم.زیاد عکس العملش سریع نبود !!

دیدم پشت سرش یه مرد ای داره میاد !

داد زدم : بدوووو بدووو !! لـــولو اومد !!

بعدا فهمیدم اون مرده همسایه جدیدمون بود !!! :-اس :-××××× !!


-خدایا !! تو شاهد بــــــــــــــــــــــــــاش !!

من خواستم چیزی نگم !!

خودش احترام مادشو نگه نداشت !! :دی

آقای خادمی شنبه یه امتحانی گرفت خفن !

بعدش داد خودمون صحیح کنیم .

من که با 4 تا غلط شدم 19

و کسی هم بدون غلط نداشتیم

ولـــــــــــــ . . . ـــــــــــی !!

متوجه شدم که یه نفری ( که ما مثلا نمیدونیم کیه ! ) 14 تا غلط داشته

شده 4 تا !

و یه نفر دیگه هم (که مسلما نمیدونیم کیه ! ) 27 غلط داشته ، شده 17 غلط !

البته در روش این کار که یه جابجایی بوده بگذریم

واقعا دمتــون گرم.من این کارو میکرد ! شب خوابم نمیبرد !!

اینا عذاب ندارن ؟!؟

نه دیگه ! ندارن !!


- این عربا چی میخوان ؟!؟

ما خودمون یه عرب داریم تو کلاسمون !

اسمش محسنه !

بش میگیم عرب !

چون عربیش خوبه ( و چندتا دلیل دیگه که اکه بگم میشه ----------> با استناد به قانون جرايم رايانه ای دسترسۍ به تارنماۍ فراخوانده شده امكان پذير نمۍ باشد !! )

حالا من یه مذاکره ای باش میکنم !

امیدوارم با یه دونه از این تن ماهیا !!! (تنب ! ) راضی شه ! 

خخخخخخخ !!! 


-ما یه ابوالفضلی داریم تو کلاسمون !

(با اون ابوالفضل فرق میکنه ها ! )

ایشون به " شیوه و لحن بیان گیــرا !! " معروف هستن !

تو فوتبال انگشت دستش شکست !

حالا بگو کدوماش ؟!!

میدل فینگرش !!! (همون وسطیه ! ) :دی

تا میخواد سر کلاس اجازه بگیره  این کارو میکنه !! 

با اون انگشته !!

البته به حال خودش که زیاد فرقی نداره !

قبلا در خفا (همون کلاس و بکس ) خانواده مردم رو به چالش میکشید

حالا علنی ! :دی

البته ما با ایشون یه مصاحبه ای داشتیم !

که امیدوارم افراد مربوطه با لحن مخصوص خود ایشون بخونن !! :::


         > آقای ابوالفضلی نظرتون در مورد این تغییر تو انگشتاتون چیه ؟!

         - والله ما قبلش روم نمیشد دستمو ببرم بالا اجازه بگیرم

         از وقتی این انگشت ایجوری شده ! یه حسی بم میگه انگشت بگیر !!!



-امروز میخوام شما رو با آقای بار فروش (م ج ک دفاعی ) !!! آشنا کنم !!! 

بچه ها -------------------> بارفروش

بارفروش -----------------> بچه ها !!

ایشون بسی خاطره از زمان جنگ ایران و عراق تــــــــــا !! چنگ جهانی اول ! و حتی نبرد چالدران دارن !!

تو همه خاطره ها هم هم سنگری و هم کلاسی یا یکی از اطرافیان تیکه پاره میشه !

ایشون سالم میمونه !!

بیایید با مثال واضحش کنم !! این یه خاطره از خود ایشونه !

 > آقا ما یه روز نشسته بودیم تو خاکریز

        ممد بهادری و رضا نیازی هم بود !

       یهو دیدیم یه خمپاره اومد سمتم

       من چون بلد بودم چجوری با بحران مواجه شم ! تکون نخوردم

       خونسردیمم حفظ کردم !خمپاره صاف خورد تو پیشونیم !

       آقا ما دیدیم همه جا گرد و غباره !!

        یه ذره نگاه کردم دیدم رضا و ممد مردن

       من یه خراشم نداشتم !

       الله اکبر !! الله اکبر !!!


بله داستاناشون در این حده !!!

ایشون برای بازیگری تو فیلم final destination 6 هم دعوت شدن !

( البته بعد از اینکه درخواست در بازی Ghost Rider رو رد کردن ! :دی )


- راستی تیتر رو دقت کردین ؟!

میدونید مفهومش چیه ؟!

خب معلومه نمیدونید

و قرار نیس بدونید ! :دی

ولی حداقل خــــــــــودم میفهمم


اگر پست های قبلی رو مطالعه فرموده باشید با شخص شخیص (!؟) واثــــقی آشنا هستید
ایشون دوس دارن ما سرکلاسشون جمله بگیم !
از بزرگان !
zizoo هم یکی از بچ کلاسه و عاشق امام !! :پی !
این هفته یه جمله گفت تو کلاس !
نمیدونم بگم یا نه !!!
باشه !! فقط اگه فیلتر شد حلال کنید :دی

      > امام فـرمودند : من ورزش نمیکنم ، ولی ورزش کاران را چرا  !!!!

:دی !!!

-خب تصمیم گرفتم از این هفته یه آهنگ هم بتون معرفی کنم !
چطوره ؟! موافقید ؟!؟!
آخر پست هس ;)


- ما معمولا تو هفته معلم صندلی داغ برگزار میکنیم !
البته فقط بهونس واسه دو در کردن کلاس !
کلا بد نبود
ولی بهتـرین صندلی داغ از آقای بامداد بود !!
اینجا جا داره چند تا سوال از سوالات مجموعه صندلی داغ رو ذکر کنم !

- اسم مامانت چیه ؟
- چرا از زن قبلیت طلاق گرفتی ؟
- شورتت چه رنگیه ؟ (باور کنید اینون حاجی پرسید !! )
-سرتو با چی میشوری ؟ ( "با شامپو گلرنگ" فعلا با اختلاف 13/70 درصد اول قرار داره !! )
- تا حالا "دنـــت " خوردی ؟ (" دنت " یه برند محصول خوراکیه !! :دی )
- و ... !


TOP SONG # 

خب ، آهنگ این هفته !
که تیتر این هفته هم هست !!


Gotye feat Kimbra
 
خوندن ! ولی به آهنگ اینجوری نگاه نکنید !
چند هفته است که تو پنج آهنگ برتر کشوراس
و الان تو آمریکا هم اوله
واقعا معنیش قشنگه
اگه خواستید رو خود اسم آهنگه کلیک کنید و دانلودکنید !
;)


AX #

خب ! رسیدیم به عکسا !!!
 
1- اولیش از این آقای روآیاییییی ! همونی که اینجوری بود ------> :)
که فرمودن " ماسکی فیس " داره !! 

2- معلم خفن زبان !! آقای طاهری روی صندلی دااااغ !!

3- لطـــــفا نخندید !!
شوخی یا بچه بازی نیست !!
این یکی از عروسکای آبجیمه !
به اسم آنا !!
میخواییم تاثیرات اتافم رو روش بررسی کنم !!
الان شاید مسخره باشه !!
قول میدم هفته بعد میفهمید ! 





In Future #

- شنبه بازدید علمی زست و جشن معلما !

- یکشنبه ! ( دانش آموز محوری !) یعنی جا دانش آموزا و معلما عوش میشه !!

- وکلی معلم که آماده ی " دریــدن " ما هستن !!!


از شنیدن نظراتتون خوشحال میشم ! 
( این شکل دوستانه NF ــه !! )
فعلااااا ;)

Something Fast

سلام بر رفقا

حال و احوال ردیفه ؟!

خب میریم سراغ این هفـــــــــــــــــــته که البته یه تغیراتی تو بیان دادم ،امیدوارم نظرتونو بگید

نکته : قانون NFهمچنان برقراره هاا ! :دی (همون نظر فاتحه :دی !)

 -         یادتونه داشتم میگفتم این آقای خادمی چند وقته بد پرسش میکنه !؟خب ، هفته های قبل تازه داشت " گـــرم " می شد !!این هفته چند نفری رو پا تخته کرد !! و واقعا هم کـ.... !! :دیقرار بود از وسط فصل شش به بعد بپرسه .ایشون علاوه بر اینکه کل فصل 6 را  درو کردند !به آنها ( همون بدبختای پا تخته ! ) اندکی رحم نکرده و شروع کرد از کل کتاب پرسیدن


>منظره آقای خادمی در حال پرسش از دیدگاه یک شاهد زنده !!

    ::: من اونو دیدم ! خون از چشاش میچکید ! نفساش آتشین بود

  من تا حالا همچین چیزی ندیده بودم ! اوه خدای من ! :دی


به هر حال مــن و تک تک بکس کلاس عاجزانه از مقامات و سازمان های مربوط وبی مربوط تقاضای بررسی این بحران را داریم !


سوال : آیا آقای خادمی علاقه ای به اضافه شدن به لیست به شدت خفن "معلم های #%^% %@#$ " را دارند ؟

لازم به ذکر است که در این لیست اشخاصی مانند آقایان خطــیبی "م هند3 " و مهدیـــه "م ورزش " وجود دارن که در بالای لیست نام آقای عــــــــبدلی میدرخشد

پاسخ : احتمالا 

-         آقای بامداد رو یادتونه ؟! که تازه از کربــلا برگشتن ؟!

خب ، این هفته ایشون دوباره رفتن مشهد !! (چند رو دیگه هم ایشاالله خبر سفرشون به LA  لاس وگــاس تایید میشه :دی )

شنبه هم به جای ایشون مسئول کتابخانمون اومد که واسمون اشکالای فیزیک رو حل کنه.مدرکش دکتراس ! یعنی از معلم فیزیکمون بالا تره !! اسمشم والا من هنوز دقیق نمیدونم که روآیاییه ؟! رویاییه ؟!!؟ نسترنه ؟! شکوفس ؟! من که هنوز نمیدونم :دی

توضیح در مورد ایشون اینه که این آقا همیشه حالت Default شون لبخنه ! :دی

بزارید با یه مثال شما رو روشن کنم !


>عکس العمل  ایشون در مقابل جملات :

     ::: حالتون خوبه ؟!        ---------------->      :)

:::چه خبر؟!                ---------------->     :)

:::خونتون رو دزد برد    ---------------->     :)

::: هووووی گوساله .     ---------------->     :)

::: ننت مرد                ---------------->     :)


خلاصه وسط کلاس " حاجــی ! " پا شد رفت کنج کلاس روبه شو کرد به دیوار ، زیپشو کشید پایین !!!!

و یه کارای اون گوشه کرد که والا ما ندیدیم !!!

خدا میدونه و خودش ( البته شک دارم خودشم بدونه ! )

بدشم که اومد ما یه چیزایی دیدیم اون گوشه که نمیشه گفت !

بابا خانواده از این جا رد میشه ! زشته !! :دی 

ولی یا این حاجی خیلی خیلی باهوشه ! یا خیلی خیلی احمــق ! :دی


-و اما روز شنبه.با اینکه فرداش امتحان فیزیم از اول کتاب تا "اینجا" ! داشتیم ولی باز کلاس زبان رو رفتم.وسط کلاس حرف آقای طاهری شد.معلم زبان خودمون.

انگار این معلم زبانا سایه همو با راکت لانچر میزنن ! :دی

نیم ساعت واسش حرف زد و هرچی خواست گفت آخرش قیافه مظلوم گرفت و گفت "به خدا اگه بخوام غیبت کنم "

ولی تصمیم گرفتم دفعه بدی بش بگم که نباید انقدر وقت ما رو با حرف بگیره

اوه اوه ! امیدوارم وب مارو نخونه !! :-اس


- واقعا نمیدونستم فردا برم یا نه.چون زیاد واسه فیزیک نخونده بودم.ولی تا آخر شب تلاش کردم.بعد تصمیم گرفتم نروم.رفتم تو حیاط

باد صورتم رو نوازش میکرد...

نگاه های ستاره ها تو آسمون یه معنی خاص داشت ...

دستامو مشت کرد و ایستادم ...

باد محکم تر وزید ...

انگار او هم مرا تشویق میکرد...

تصمیم گرفتم برم مدرسه و با ترسم روبرو بشم

قبل از اینکه او با من روبرو شه ...

قدم هامو بلند بلند به سمت اتاق ور داشتم ...

تو چشام عزم جزمم رو میشد دید ...

الان فقطــ ............... آی ی ی ی ی !!!

این پایه میزم فقط انگشت کوچیکه پا ما رو میبینـــــــه !!!

ااااااااا !! :-دبلیو

داشتم دراماتیکش میکردم نشد !

به هر حال ما فردا رفتیم.

مثل بعضیــــــــــــــ (محمد امین ! ) ـــــــــــــــــــــا نیستم که جرئتشو نداشته باشم

بعضیـــــــــــــــــــــــا البته !


-خب قرار بود امتحان ساعت آخر باشه 

چون زیاد حرف زدم دیگه نمیگم آقای طاهری چه نامردی ای کرد :I

امتحانم بد نبود.ولی بعضی سوالش سخت بووووووووووووود :((


سوال : آیا آقای عبدلــی برای خانواده خود اهمیتی قائل است ؟

پاسخ : خیر

ولی احمد خیلی نامردیاااا ! خودمو کشتم فرمول توانو نگفتیی !!!

خب چیکا کنم دیگه ! حفظ نکردم ! گفتم چه کاریه :دی :دی (شوخــی) !


-وای خدااااا ! احمد میگفت صفر میشد !!! 

به گور پدر بزرگ مادری فریدون خان دوم خندیدی که صفر میشییییییی !!!!!


>  خــرخــون مـجـــرم نــیسـت

بـیـــمــار اســــت

    بـــیایـید با آنــها مـانـند بـــیــمـار رفتـــــار کنیم !


-وااااااااااای !اینو داشته باشید !مثه فیلما خارجیااا :دی

مجید داشت فوتبال بازی میکرد سرش خورد به زمین در این حد -------------> ترق !

بعدش بچه ها میگفتن هیچی رو به خاطر نمی آورده !! وااای

البته عصری زتگ زدم حالش بهتر بود خدا رو شکر

ایشاالله زود زود خوب شــــه :)


-بچه ها همون شب رفتن شیراز.منم فردا نمخواستم برم مدرسه.ولی همیشه یه مشت نخاله و ندایی هستن که برن !

صبحش از مدرسه آقای روآیایی (همون ---> :)  ) زنگ زد.

مامانم گفت که هادی کریضه و دکتره، شمام همینو بگید ! کی به کیه ؟!

البته آقای جامعی خیلی عصبانی بوده !! :دی

(Angry JameE) !!! 

:دی


- آقا شبش ما به یه بچه ها (فک کنم امیرعباس بود ! )

اس دادم :

Hi

Che khabar ?!!

بعد از پنج دقیقه همهی کسایی که اردو بودن هم زمان این اس رو دادن دوباره !!

یعنی کلی ای یهوووو !

هر چی میدادن همزمان بود !!

یه اس هاشونم "ررررررررررر " بود :دی


-و ما این چند روز را به بتالت (؟!!؟! ) گذراندیم تا چهارشنبه شب که دوستان تماس گرفتن

با اینکه فر (همون فرزانگان ! ) مثه اونا شیراز بودن فردا تعطیلن

امـــــــا ما جنـــــــــــــــــــــــــــــــاب آقای جامعی اجازه ننمودند (حیف که ممکنه بعضیا این جا رو بخونن )


-پنج شنبه هم بچه ها از شیراز برگشته بودند و خاطراتی مفتضل (؟!!!!) را پیرامون سفر قید فرمودند که ما از بیان آنها معزوریم :دی

دوستان واقعا لطــــــف کردند یه سوغاتی ناقابل واسه من گرفتن که برای حفظ باقیمانده آبرو خود در محیط مجازی از بیان آنها نیز معزوریم !!

ولی بچه ها میگفتند تو سفر فهمیدیم آقای کاظم زاده (یه معاونا) خیلی خــفن تر (!) از چیزیه که فکر میکردیم !

به هر حال امروز هم گذشـــت

# عکس -----------------

متاسفانه این هفته شارژ ای دی اس الم آخراشه پس نمیتونم عکس آپلود کنم !

معزرت


* قبول دارم که دو هفته است بیشتر برای بچه های کلاسمون مینویسم تا عموم

قول میدم هفته بعدی درست شه


تا هفته بعد بای